DOCTYPE html PUBLIC "-//W3C//DTD XHTML 1.0 Transitional//EN" "http://www.w3.org/TR/xhtml1/DTD/xhtml1-transitional.dtd"> بهمن 89 - یاحسین(ع)-یاطفلان مسلم(ع)-اینجا هیئته-اینجا کربلاس
سفارش تبلیغ
صبا ویژن
...منوی اصلی...

...درباره خودم...

...لوگوی وبلاگ...

...لینک دوستان...

...لوگوی دوستان...







...موسیقی وبلاگ...

«او خواهد آمد»
89/11/25 2:26 ع

برخیز مهدیاکه به عهدت وفاکنی                                     

                                                     ما را نوید سبز عدالت عطا کنی

تو لاله شکفته به دامان نرگسی

                                                     جان جهان ز عطر رخت با صفا کنی

تا بشکفد به غنچه لبها تبسمت

                                                     کار  مسیح مریم و آب بقا کنی

باغ زمان فسرده ز پاییز ظلمهاست      

                                                      باید زمین به روح بهار آشنا کنی

وقتی که دست بسته زنجیر حسرتیم  

                                                      بیرون تمام سلسله ها را ز پا کنی

برخیز تا به شور شرر بار ذوالفقار

                                                       ما را زدست فتنه عالم رها کنی

پس با تمام صولت اجداد خویشتن

                                                       حق را ز جور و ظلمت باطل جدا کنی



  • کلمات کلیدی :
  • نوشته شده توسط :سعیده سادات فتحی::نظرات دیگران [ نظر]


    سـلام روح و اولیــا بــه پیکــر مطهرت

    چه شد که زهر دشمنان شراره زد به پیکرت

    نشـان مـرگ شـد عیـان به عارض منورت

    به وقت مرگ مهدی‌ات چو جان گرفت در برت

    دگـر نـگشت تشنـه لـب بریده از قفا، سرت

    دگر به نیزه بر سرت، نشد جفـا ز هـر سری

    تویی امام عسکری تویی امام عسکری

    نمـاز خوانـد مهدی‌ات بـه پیکرِ مطهرت

    به احترام شد نهان، به خاک، جسم اطهرت

    دگـر میـان شهرهـا نشـد اسیـر، خواهرت

    نخورد چوب بر لب و نرفت نوک نی سرت

    نـگشت توتیـا دگـر ز سـم اسب، پیکـرت

    نشد تن تو غرقِ خون ز تیر و تیغ و خنجری

    تویی امام عسکری تویی امام عسکری



  • کلمات کلیدی :
  • نوشته شده توسط :سعیده سادات فتحی::نظرات دیگران [ نظر]


    «پاینده بادا ایران»
    89/11/25 2:10 ع

    22بهمن مبارک باد



  • کلمات کلیدی :
  • نوشته شده توسط :سعیده سادات فتحی::نظرات دیگران [ نظر]


    «دانلود»
    89/11/18 5:28 ع

    دانلود کلیپ صوتی Mp3 خطبه های نماز جمعه امروز جمعه ?? بهمن ?? | ??/??/?? به امامت مقام معظم رهبری+دانلود صوت خطبه عربی بصورت جداگانه.

    خطبه اول

    دانلود با کیفیت خوب

    دانلود با کیفیت متوسط

    دانلود با کیفیت پایین

    خطبه دوم

    دانلود با کیفیت خوب

    دانلود با کیفیت متوسط

    دانلود با کیفیت پایین

    خطبه عربی بصورت جدا

    کیفیت پایین ???? MB

    کیفیت متوسط MB 10.89

    کیفیت خوب ????? MB



  • کلمات کلیدی :
  • نوشته شده توسط :سعیده سادات فتحی::نظرات دیگران [ نظر]


    «15 بهمن 89»
    89/11/18 5:22 ع

    خطبه‌ى اول‌

    بسم‌اللَّه‌الرّحمن‌الرّحیم‌
    الحمد
    للَّه ربّ العالمین نحمده و نستعینه و نستغفره و نتوکّل علیه و نصلّى و
    نسلّم    على حبیبه و نجیبه و خیرته فى خلقه حافظ سرّه و مبلّغ رسالاته‌
    بشیر رحمته و نذیر نقمته سیّدنا و نبیّنا ابى‌القاسم المصطفى محمّد و على
    اله الأطیبین الأطهرین المنتجبین الهداة المهدیّین المعصومین المکرّمین‌
    سیّما بقیّةاللَّه فى الأرضین‌. و نصلّى و نسلّم على ائمّة المسلمین و حماة
    المستضعفین و هداة المؤمنین‌.
    اوصیکم عباد اللَّه بتقوى اللَّه‌.


    همه‌ى شما برادران عزیز و خواهران عزیز و نمازگزاران گرامى و خودم را توصیه میکنم به رعایت تقواى الهى. امروز روز شهادت على‌بن‌موسى‌الرضا ابى الحسن (علیه الاف التّحیّة و السّلام) است. روزهاى قبل هم مردم ما یاد رحلت نبى معظم و مکرم اسلام، حضرت محمدبن‌عبداللَّه (صلّى اللَّه علیه و اله و سلّم) و شهادت جانسوز سبط اکبر، حضرت مجتبى را گرامى داشتند. این مصیبتهاى بزرگ، این حوادث ناگوار و دردآور تاریخ را به شما مؤمنان نمازگزار و همه‌ى ملت ایران و همه‌ى شیعیان و همه‌ى مسلمین عالم تسلیت عرض میکنم. خداى متعال به پیغمبر خود هم میفرماید: «یا ایّها النّبىّ اتّق اللَّه».(1) تقوا، لزوم تقوا، رعایت تقوا، مخاطبش حتّى وجود مقدس پیغمبر است. خدا را در نظر داشته باشیم؛ مراقب اعمال خود، رفتار خود، گفتار خود، حتّى افکار و تصورات خود باشیم؛ این معناى تقواست. اگر این حاصل شد، همه‌ى راه‌هاى بسته گشوده خواهد شد و خداى متعال در همه‌ى مراحل، ملتى را که داراى تقواست، یارى خواهد کرد.

    دهه‌ى فجر و بیست‌ودوم بهمنِ امسال یک شور و حال دیگرى دارد؛ زیرا مردم پس از سالها مجاهدتِ خود مشاهده میکنند که انعکاس صداى آنها، فریاد مظلومانه و قدرتمندانه‌ى آنها امروز در مناطق دیگرى از دنیاى اسلام با قوّت و قدرت شنیده میشود.

    حوادث امروز شمال آفریقا، کشور مصر، کشور تونس، برخى کشورهاى دیگر، براى ما ملت ایران معناى دیگرى دارد، معناى خاصى دارد؛ این همان چیزى است که همیشه به عنوان حدوث بیدارى اسلامى، به مناسبت پیروزى انقلاب بزرگ اسلامى ملت ایران گفته میشد؛ امروز خودش را دارد نشان میدهد؛ لذا این دهه مهم است.

    امروز من در خطبه‌ى اول، یک مطلبى را درباره‌ى انقلابمان عرض میکنم، در خطبه‌ى دوم هم اندکى به مسائل مصر و تونس میپردازم و بعد با اجازه‌ى شما نمازگزاران محترم، خطاب را به زبان عربى به مسلمانان عرب‌زبان در سراسر منطقه متوجه خواهم کرد؛ ان‌شاءاللَّه.

    آنچه که من درباره‌ى انقلابمان، درباره‌ى این حادثه‌ى عظیمِ ملت ایران عرض میکنم - که براى ما آموزنده است، عبرت‌آموز است - اولاً یک تصویرى است از واقعیتهاى جهان، تا ببینیم مستکبران، استعمارگران، زورگویان عالم، قدرتهاى مسلط چه میخواستند و چه شد؛ دنبال چه بودند، اما در عمل چه اتفاق افتاد؛ بعد هم دو ویژگى از ویژگى‌هاى انقلاب را که مربوط به همین دوره‌ى ماست، عرض خواهم کرد.

    در آن بخشِ اول که مربوط به تصویر وضعیت موجود و تطبیق و مقایسه‌ى آن با آن چیزى است که زورگویان و قلدران عالم دنبال آن بودند، عرض میکنم: فاتحان جنگ بین‌الملل اول و دوم که عمدتاً چند کشور اروپائى و آمریکا بودند، اینها براى این منطقه‌ى مهم خاورمیانه یک سیاست تثبیت‌شده‌اى داشتند؛ چون این منطقه، هم از لحاظ موقعیت سوق‌الجیشى مهم است، منطقه‌ى اتصال آسیا و اروپا و آفریقاست، هم یکى از بزرگترین انبارهاى نفت عالم است - که نفت، شریان حیاتى همه‌ى قدرتهاى صنعتى است که بر دنیا مسلطند - هم از لحاظ ملتها، اینجا داراى ملتهاى کهن، ریشه‌دار و با سوابق تاریخى است؛ لذا براى این منطقه یک سیاستى را اتخاذ کردند. آن سیاست عبارت بود از اینکه در این منطقه باید کشورهائى، واحدهاى سیاسى‌اى وجود داشته باشند که این خصوصیات را داشته باشند: اولاً ضعیف باشند؛ ثانیاً با یکدیگر دشمن باشند، مخالف باشند، با هم کنار نیایند، نتوانند اتحاد بکنند - لذا دیدید سیاست تقویت ناسیونالیسم عربى، ناسیونالیسم ترکى، ناسیونالیسم ایرانى در طول سالهاى متمادى دنبال شد - ثالثاً حکامشان از لحاظ سیاسى، دست‌نشانده باشند، مطیع باشند، زیر بار قدرتهاى غربى بروند، حرف گوش‌کن باشند؛ رابعاً از لحاظ اقتصادى مصرف‌کننده باشند؛ یعنى نفتى را که تقریباً مفت از چنگ اینها خارج میکنند، پول همان نفت را باز خرج واردات کنند، خرج مصرف کنند تا کارخانه‌هاى غربى رونق بگیرد؛ خامساً از لحاظ علمى عقب‌افتاده باشند، اجازه‌ى پیشرفت علمى به آنها داده نشود. اینهائى که من عرض میکنم، سرفصل است. هر کدام از اینها حقیقتاً یک کتاب شرح و تفصیل دارد. چطور در ایران ما، در بعضى کشورهاى دیگر، از توسعه‌ى علم، تعمیق علم جلوگیرى میکردند. ملتهاى این منطقه، از لحاظ فرهنگى، مقلد محضِ اروپائى‌ها باشند؛ از لحاظ نظامى، ذلیل و آسیب‌پذیر و ضعیف باشند؛ از لحاظ اخلاقى، فاسد باشند، دچار انحطاطهاى گوناگون اخلاقى باشند؛ از لحاظ مذهبى هم کاملاً سطحى و قانع به مذهب فردى و احیاناً مذهب تشریفاتى باشند. این تصویرى بود که آنها از این منطقه براى خودشان درست کرده بودند، براى این سیاستگذارى کردند؛ شاید استراتژیستهاى غربى هزارها ساعت نشستند درباره‌ى این مسائل مطالعه کردند، فکر کردند، برنامه‌ریزى کردند، آدمهاشان را اینجا در کشورهاى این منطقه معین کردند و به وسیله‌ى آنها کارها را انجام دادند. با این تحلیل میشود رفتار رضاخان را درست فهمید، رفتار محمدرضا را فهمید، رفتار مصطفى کمال ترکیه و دیگران و دیگران را فهمید. این، برنامه‌ى اینها بود.

    موفق هم شدند. تا قبل از پیروزى انقلاب اسلامى، جز در برهه‌هاى کوتاهى از زمان، آن هم در بخشى از این مسائل، موفق شدند. فقط در یک برهه‌هاى کوتاهى، حالا در مصر مثلاً در یک چند سالى یک حکومت ملى سر کار آمد، در ایران یک جور دیگر، در جاهاى دیگر یک جور دیگر؛ لیکن عموماً به طور مطلق که نگاه میکنیم، در همه‌ى این بخشها اینها پیشرفت کردند، تا قبل از انقلاب. اما ناگهان حادثه‌ى بزرگى، انفجار عظیمى رخ داد که همه‌ى اوضاعِ اینها را به هم ریخت. یک مرد عالم، برجسته، حکیم، فقیه، مجاهد، شجاع، خطرپذیر و نافذالکلمه به نام امام خمینى در ملت ایران ظهور کرد که حقیقتاً ظهور این مرد، حضور این مرد، تربیت این انسان بزرگ، کار خدا بود. این تقدیر الهى بود که یک چنین اتفاقى بیفتد. مردم ایران هم آماده بودند، استقبال کردند، پذیرفتند، خطرها را به جان خریدند، وارد میدان شدند، جانشان را دادند، مالشان را دادند، امتحان خوبى پس دادند؛ لذا انقلاب اسلامى به وجود آمد. همه‌ى این حسابها به هم ریخت، این محاسبات خراب شد، دچار اختلال شد. انقلاب اسلامى در ایران، قوى ظاهر شد و قوى ادامه پیدا کرد. یعنى اینجور نبود که سال اول و دوم و سوم یک هیجانى به وجود بیاید، بعد مسائل تمام بشود؛ نه، ادامه پیدا کرد؛ که من بعداً درباره‌ى همین ادامه و استمرار عرائضى دارم که عرض خواهم کرد.

    امام مثل کوه ایستاد، ملت هم پشت سر امام مثل کوه استوارى ایستادند؛ جبهه‌ى دشمن هم - یک دشمن نبود، یک جبهه بودند - هرچه توانستند، تلاش کردند؛ هر کارى از دستشان برمى‌آمد، کردند؛ از جنگهاى خیابانى، تا جنگهاى قومى، تا کودتاى نظامى، تا تحمیل جنگ هشت ساله، تا تحریم اقتصادى، تا به راه انداختن ماشین عظیم جنگ روانى در طول سى و دو سال. سى و دو سال است که علیه ملت ایران و علیه انقلاب و علیه امام جنگ روانى وجود دارد: دروغ گفتند، تهمت زدند، شایعه پخش کردند، سعى کردند ایجاد اختلاف کنند، سعى کردند راه‌ها را در داخل منحرف کنند.

    هدفهائى که آنها دنبال میکردند، در درجه‌ى اول، سقوط انقلاب و سقوط نظام جمهورى اسلامى بود. هدف اول، براندازى بود. هدف بعدى این بود که اگر براندازى نظام جمهورى اسلامى تحقق پیدا نکند، انقلاب را استحاله کنند؛ یعنى صورت انقلاب باقى بماند، اما باطن انقلاب، سیرت انقلاب، روح انقلاب از بین برود. در این زمینه خیلى تلاش کردند؛ که آخرین نمایشنامه‌ى آنها که روى صحنه آمد، همین فتنه‌ى 88 بود. در حقیقت، یک تلاشى بود. یک عده‌اى در داخل، به خاطر حب به نفس، حب به مقام - از این قبیل امراض خطرناک نفسانى - اسیر این توطئه شدند. من بارها گفته‌ام؛ طراح و نقشه‌کش و مدیر صحنه، در بیرون از این مرزها بود و هست. در داخل با آنها همکارى کردند؛ بعضى دانسته، بعضى ندانسته. این هم هدف دوم.

    هدف سوم هم باز این بود و هست که کارى کنند که اگر نظام اسلامى باقى میماند، از عناصر ضعیف‌النفسى که میتوان در آنها نفوذ کرد، استفاده کنند و اینها را در مسائل کشور، در واقع طرفهاى اصلى خودشان قرار بدهند. بالاخره نظامى به وجود بیاید و ادامه پیدا کند که قدرت کافى نداشته باشد، ضعیف باشد، مطیع باشد - عمده این است که سرسپرده باشد، مطیع باشد - در مقابل آمریکا نایستد، قد علم نکند. اهداف اینهاست.

    این کارها و این مراحل گوناگون تا امروز شکست خورده است، تا امروز نتوانستند. البته خیلى تلاش کرده‌اند، کارهاى گوناگونى را دنبال کرده‌اند - که حالا در خلال عرایضم به بعضى از آنها اشاره خواهم کرد - در تلاشِ خودشان کم نگذاشتند، لیکن توفیق پیدا نکردند؛ چون مردم بیدار بودند. ما در جامعه، نخبگان خوبى داریم؛ ملت خوبى داریم؛ مسئولان خوبى داریم. الحمدللَّه تا امروز دشمن نتوانسته است آن هدفهاى خود را انجام دهد. انقلاب راه خود را ادامه داده است و پیش رفته است.

    حالا در انقلاب چه اتفاق افتاد؟ ببینید، اینها مهم است. این انقلابى که در ایران اتفاق افتاد، تغییراتى را به وجود آورد که از لحاظ عمق و ژرفا تغییرات مهمى است، تغییرات اساسى است. بر اساس این تغییرات است که میشود جامعه را پیش برد و تغییرات گسترده‌اى به وجود آورد. این پایه‌هاى اصلى، محکم گذاشته شد.

    من چند مورد از این تغییراتى را که اتفاق افتاد، عرض میکنم. البته اینها را همه میدانید، همه میدانیم، جلوى چشم ماست؛ لیکن همان طورى که خداى متعال در قرآن، ما را متوجه خورشید میکند - «والشّمس و ضحیها»؛(2) خورشید جلوى چشم ماست، اما سوگند یاد میکند تا ما توجه پیدا کنیم که این پدیده، این حادثه، این موجود اینقدر داراى عظمت است - ما هم باید به این پدیده‌هاى عظیمِ اطراف خود توجه کنیم؛ لذا گفتن اینها از این جهت لازم است که خودمان توجه پیدا کنیم.

    اولاً پیش از انقلاب، نظام حاکم بر کشور، یک نظام اسلام‌ستیزِ عمقى بود. آنها با ظواهر خیلى کارى نداشتند، اما از لحاظ عمق، حقیقتاً دنبالِ زدن ریشه‌هاى ایمان اسلامى مردم بودند. در این زمینه هم مثالها، شواهد، خاطره‌ها، فراوان در ذهن بنده هست، که مجال نیست عرض کنم. انقلاب آمد درست صد و هشتاد درجه نقطه‌ى مقابل آنها، اسلام را محور اداره‌ى کشور قرار داد؛ محور مدیریت قرار داد؛ احکام و قوانین اسلامى، معیار و ملاک رد و قبول قوانین کشور و معیار عمل مجریان کشور است.

    قبل از انقلاب، کشور از لحاظ سیاسى وابسته بود؛ یعنى حکومت، چه خود محمدرضا، چه دستگاه‌هاى گوناگون، مطیع آمریکا بودند؛ منتظر اشاره‌ى آمریکا بودند. باز شواهد فراوان است. آدمى پا میشود از اینجا میرود آمریکا - دکتر امینى - براى اینکه آمریکائى‌ها را قانع کند که بشود نخست‌وزیر در ایران. آمد، شد نخست‌وزیر! بعد از یکى دو سال، شاه که با او مخالف بود، بلند شد رفت آمریکا، آمریکائى‌ها را قانع کرد که او را از نخست‌وزیرى عزل کند. آمد او را از نخست‌وزیرى عزل کرد! این، وضع مملکت ما بود. براى انتخاب نخست‌وزیر، شاه مملکت، رئیس کشور محتاج موافقت و رضایت آمریکا بود! در بسیارى از مسائل، شاه سفیر آمریکا و سفیر انگلیس را به کاخ خود دعوت میکرد تا تصمیمى را که میخواهد بگیرد، با آنها در میان بگذارد! اگر آنها مخالف بودند، تصمیم عملى نمیشد. وابستگى سیاسى یعنى این. مطیع آمریکا بودند؛ قبل از دوره‌ى آمریکا هم مطیع انگلیس. رضاخان را انگلیسى‌ها خودشان آوردند سرکار؛ وقتى دیدند دیگر به دردشان نمیخورد، خودشان از حکومت عزلش کردند، از کشور بیرونش کردند، پسرش را آوردند سر کار. این قبل از انقلاب بود.

    انقلاب آمد استقلال کامل سیاسى را به کشور داد. یعنى امروز در این دنیاى بزرگ، در میان این قدرتهاى بزرگ، یک قدرت وجود ندارد که بتواند ادعا کند خواست او، اراده‌ى او بر اراده‌ى مسئولین کشور یا ملت ایران اندک تأثیرى دارد. این نکته‌ى بخصوص - یعنى ایستادگى، استقلال، عزت سیاسى - بیشترین جذابیت را براى ملتها دارد. اینکه مى‌بینید ملتها نسبت به ملت بزرگ ایران احساس احترام میکنند، بخش عمده‌اش مربوط به این قسمت است: استقلال سیاسى.

    قبل از انقلاب، حکومت سلطنتى بود. نقطه‌ى مقابل آن، مردم‌سالارى است. در حکومت سلطنتى، مردم هیچکاره‌اند؛ در حکومت مردم‌سالارى، مردم همه‌کاره‌اند. قبل از انقلاب، حکومت، وراثتى بود؛ یکى میمرد، یکى را به جاى خودش معین میکرد؛ یعنى مردم هیچ نقشى نداشتند؛ میخواستند، نمیخواستند، ناچار باید قبول میکردند. در جمهورى اسلامى به برکت انقلاب، حکومت انتخابى است؛ مردم انتخاب میکنند؛ مذاق مردم، خواست مردم تعیین کننده است. قبل از انقلاب، حکومت، دیکتاتورىِ امنیتى بود؛ دیکتاتورىِ سخت و سیاه. بنده یادم هست؛ یکى از دوستان ما از پاکستان آمد پیش من - قاچاقى آمده بود مشهد - نقل میکرد، صحبت میکرد؛ گفت بله، فلان اعلامیه را ما توى پارک، با دوستان داشتیم میخواندیم. من تعجب کردم؛ توى پارک؟! اعلامیه؟! ممکن است چنین چیزى؟! اصلاً به ذهن ما خطور نمیکرد که کسى یک اعلامیه توى جیبش باشد و مقدارى انتقاد از دستگاه در آن اعلامیه باشد و بتواند توى کوچه راه برود. این وضع دیکتاتورى امنیتىِ آن روز بود. انقلاب آمد فضاى آزاد را، فضاى نقد را، فضاى اصلاح را، فضاى تذکر را، حتّى فضاى مخالفت و اعتراض را براى مردم باز کرد. در طول این سى و دو سال همین جور بوده است؛ حتّى سالهاى اول انقلاب.

    قبل از انقلاب، تکیه‌ى علم و فناورى کشور به طور کامل به غرب بود. بارها گفته‌ام؛ بعضى از قطعات هواپیماهاى نظامى ما را که خراب شده بود، سائیده شده بود، بنا بود اصلاح شود، اجازه نمیدادند مهندسین داخلى نیروى هوائى این قطعه را باز کنند، ببینند چى هست، چه برسد به اینکه به فکر درست کردنش بیفتند. قطعه را میگذاشتند توى هواپیما، میبردند آمریکا، یکى به جایش مى‌آوردند؛ یا اگر بنا بود اصلاحش کنند، اصلاحش میکردند. صنعتى که وجود داشت، صنعت مونتاژ محض بود، بدون هیچ ابتکارى. بعد از انقلاب، خودباورى علمى و اعتماد به نفس ملى به وجود آمد؛ حضور این همه دانشمند، دانشمندان برجسته و بزرگ، در رشته‌هاى مختلف، مشاهده شد. امروز ما دانشمندانى در داخل کشور داریم که در سطح جهان، شبیه آنها و نظیر آنها قابل شمارشند؛ تعداد معدودى هستند. دانشمندان ما پیش رفتند؛ غالباً هم جوان.

    قبل از انقلاب، کشور ایران در مسائل جهان، حتّى در مسائل منطقه، هیچ تأثیرى نداشت؛ یک کشور تحقیر شده‌اى بود؛ هیچگونه تأثیرى در مسائل نمیتوانست بگذارد. بعد از انقلاب، عزت و عظمت این ملت در چشم ملتهاى جهان، تأثیرش در قضایاى منطقه، دشمنان را مبهوت کرده؛ دشمنان به اقرار و اعتراف وادار شدند. امروز شما نگاه کنید؛ توى این سایتهائى که خبرهاى خارجى را مى‌آورند، دائم از نفوذ ایران، از تسلط ایران، از حضور ایران در قضایاى منطقه ذکر میشود؛ حتّى با انگیزه‌هاى مغرضانه، اما اعتراف میکنند.

    قبل از انقلاب، در زمینه‌هاى فرهنگى، ما مقلد محض بودیم؛ اما بعد از انقلاب، تهاجم فرهنگى به عنوان یک خطر شناخته شد. از این قبیل سرفصلها زیاد است. اینها چیزهاى اساسى است.

    وقتى در یک کشور این پایه‌ها گذاشته شد، آنگاه این ملت میتواند امیدوار باشد که بر روى این پایه‌ها بناى یک تمدن جدید و عظیم را میتواند پایه‌گذارى کند. خب، هر کدام از این خصوصیات به نحوى جلب نظر ملتها را میکند. ملتهاى دیگر نگاه میکنند، مى‌بینند، مجذوب میشوند، تحسین میکنند؛ که البته از همه مهمتر، همان مسئله‌ى استقلال سیاسى و ایستادگى در مقابل زورگوئى دشمنان است.

    من یک جمله‌اى را از یک مقام غربى نقل کنم. بنده دأبم نیست از قول این سیاستمدارها و معاریف غربى چیزى بگویم؛ اما این جمله‌ى جالبى است. او میگوید: دو چیز است که اگر در میان مسلمانها دست به دست بگردد و ملتهاى مختلف مسلمان از این دو چیز آگاه شوند، دیگر همه‌ى تابوهاى غرب - یعنى اصول جزمى غرب - در هم خواهد شکست و باطل خواهد شد. این دو چیز چیست؟ این متفکر غربى میگوید: یکى قانون اساسى جمهورى اسلامى است؛ که این قانون اساسى، یک حکومت مردمى و پیشرفته‌ى امروزى و در عین حال دینى را در چشم مسلمانان جهان ممکن میسازد. این قانون اساسى نشان میدهد که میتوان یک حکومتى داشت که هم متجدد باشد، امروزى باشد، پیشرفته باشد و هم کاملاً دینى باشد. قانون اساسى این را تصویر میکند. میگوید چنین چیزى ممکن است. این یک. دوم، کارنامه‌ى موفقیتهاى علمى و اقتصادى و سیاسى و نظامى جمهورى اسلامى است؛ که اگر این دست مسلمانها برسد، مى‌بینند که آن امرِ ممکن اتفاق افتاده است، واقع شده است. او میگوید اگر ملتهاى مسلمان از این امکان و وقوع نسبى که هم ممکن است، هم در ایرانِ امروزِ اسلامى به طور نسبى واقع شده است، مطلع شوند، این نظام‌سازى را پیش چشم داشته باشند، دیگر جلوى سلسله‌ى انقلابها را نمیتوان گرفت.

    امروز این اتفاق افتاده است. البته این اتفاق، امروز نیفتاده است؛ سى سال است. یک مطلبى تدریجاً و آرام آرام در ذهن ملتها جا میگیرد، رشد میکند، پخته میشود، بعد به این صورتى که امروز در شمال آفریقا و در مناطق دیگر مشاهده میکنید، بروز میکند.

    البته خود غربى‌ها اشتباهات سیاسى‌اى داشتند؛ این اشتباهات سیاسى هم به جمهورى اسلامى کمک کرد. ببینید، در همین قضیه‌ى هسته‌اى، غربى‌ها اشتباه کردند. براى اینکه با قضیه‌ى هسته‌اى ایران مقابله کنند، آن را بزرگ کردند، جنجال کردند، فشار آوردند که باید جمهورى اسلامى از قضیه‌ى هسته‌اى عقب‌نشینى کند. خب، در طول این هفت سال - هفت سال است که آنها دارند تلاش میکنند - دوچیز براى مردم دنیا روشن شد: یکى اینکه ایران توانسته است در قضیه‌ى هسته‌اى پیشرفتهاى غیر قابل انتظارى پیدا کند. دوم اینکه ایران با همه‌ى این فشارها ایستاده و عقب‌نشینى نمیکند. خب، این به نفع ملت ایران بود. حالا همه‌ى دنیا میدانند که آمریکا و اروپا و دستیارانشان و دنباله‌روانشان با همه‌ى فشارى که آوردند، نتوانستند بر جمهورى اسلامى فائق بیایند و او را به عقب‌نشینى وادار کنند. این به دست خود دشمنان ملت ایران شناخته شد؛ یعنى کمک شد به معرفى ملت ایران.

    در قضایاى دیگر هم همین جور است. جنجال کردند که میخواهیم بنزین را تحریم کنیم تا بنزین وارد نشود. خب، ما وارد کننده‌ى بنزین بودیم و هستیم. گفتند میخواهیم جلوى ورود بنزین را بگیریم. جنجال و هیاهو و سروصدا کردند. تحلیلگرانشان پیش‌بینى کردند، گفتند کشور شلوغ خواهد شد، مردم چه خواهند کرد. خب، این موجب شد که مسئولین کشور به فکر تولید بیشتر بنزین افتادند. امروز طبق گزارشى که من دارم - البته به توفیق الهى تا بیست و دوم بهمن - کشور به طور کامل از واردات بنزین بى‌نیاز میشود. طبق گزارشى که به من دادند، بعد از آن ما حتّى میتوانیم بنزین را صادر کنیم؛ که دستورش را هم داده‌اند. خب، این جنجال آنها به نفع ملت ایران تمام شد. ناظران بین‌المللى هم این را دیدند. در همه‌ى قضایا همین جور است؛ در تحریم سلاح در دوران جنگ همین جور است، در ایجاد جریان موازى و افراطى اسلامى همین جور است. آمدند در همسایگى ما یک جریان افراطى اسلامى را به وجود آوردند، براى تنه زدن به جمهورى اسلامى. حالا آفتى شده به جان خودشان افتاده، نمیتوانند جلویش را بگیرند، نمیدانند چه جورى علاجش کنند. در ایجاد اختلافات مذهبى همین‌جور بود. در همین فتنه‌ى 88 همین جور بود. جنجال کردند، هیاهو کردند، گفتند جمهورى اسلامى تمام شد رفت، اختلافات شد، چنین شد، چنان شد؛ بعد نگاه کردند، دیدند ملت ایران فائق آمد. نُه دى و بیست و دوى بهمنِ پارسال جزو ایام‌اللَّه - به معنى حقیقى کلمه - بود. دلها دست خداست. خداى متعال این دلها را آورد وسط صحنه، ملت ایران عظمت خودش را نشان داد. هر کارى میکنند، به ضررشان تمام میشود. بعد از این هم همین جور خواهد بود. خب، این واقعیتى است که امروز در دنیا وجود دارد. چى میخواستند، چى شد!

    و اما آن قسمت دوم که عرض کردم باید بگویم. در هر پدیده‌اى اگر بخواهیم اهمیت آن را تشخیص دهیم و همچنین موفقیت این کار را تشخیص دهیم، باید نگاه کنیم ببینیم این پدیده چقدر توانسته است الگوسازى کند و سرمشق واقع بشود و چقدر استقامت به خرج داده است، ثبات به خرج داده است، پاى حرف خود ایستاده است. انقلابها هم همین جور است. یک انقلاب اگر بخواهد بر روى ذهن و عمل دیگران تأثیر بگذارد و الگو واقع بشود، باید خصوصیاتى داشته باشد. مهمترین این خصوصیات، همین ثبات و استقامت و ایستادگى است. اگر این شد، انقلاب براى دیگران الگو واقع خواهد شد؛ والّا برقهائى که یک جائى بزند و خاموش شود، خیلى نمیتوانند الگوسازى کنند، خیلى نمیتوانند دیگران را به دنباله‌روى خود تشویق کنند. انقلاب ما اینجورى بوده است. انقلاب ما توانسته است الهامبخش باشد، الگوساز باشد؛ و این بر اثر ثبات و استقامت و ایستادگى بر اصول و پایه‌هاى اصلى است که این انقلاب به وسیله‌ى امام اعلام کرد.

    این انقلاب ایستادگى کرد. من در این مورد هم چند نمونه را عرض بکنم. یک نمونه، اسلامى بودن است. امام از اول گفت انقلاب ما اسلامى است، مبتنى بر اسلام است. در دنیا هو و جنجال زیاد شد؛ گفتند اسلامى بودن با دموکراسى نمیسازد، اسلامى بودن ارتجاع است، اسلامى بودن عقبگرد است، احکام اسلام قابل پیاده شدن نیست و چه و چه و چه. یک عده‌اى هم صداهاى آنها را در داخل کشور منعکس کردند؛ کتاب نوشتند، مقاله نوشتند، شایعه پخش کردند، براى اینکه جمهورى اسلامى را از پایبندى به اسلام وادار به عقب‌نشینى کنند. جمهورى اسلامى ایستاد و تسلیم هوچیگرى‌ها نشد. بله، ما اسلامى هستیم؛ به این افتخار میکنیم و ثابت میکنیم که راه نجات بشر این است. جمهورى اسلامى این را با صداى بلند به همه‌ى دنیا اعلام کرد.

    امروز بعد از سى و دو سال، شما نگاه کنید به جامعه‌ى ما؛ رفتارها از روز اول اگر اسلامى‌تر نباشد، حداقل مثل روز اول پیروزى این انقلاب است. جوانهائى که امام را ندیدند، دوران جنگ را ندیدند، از انقلاب چیزى به یادشان نیست، اما پایبندى و التزامشان به مبانى اسلام، از بعضى ما پیرمردها بهتر است؛ قوى‌ترند. مسئولین کشور افتخار میکنند به اسلامى بودن. البته در طول این سى و دو سال خیلى تلاش شد؛ حتّى در داخل تشکیلات حکومتى کسانى بودند که تلاش کردند شاید بتوانند راه‌ها را به صورت زیگزاگى در بیاورند و تدریجاً دور کنند، زاویه بدهند؛ اما نتوانستند. جمهورى اسلامى بر سر مبانى خود، مبناى اسلامى بودن ایستاد. این یک نمونه.

    یک نمونه‌ى دیگر، مسئله‌ى مردم‌سالارى است. امام از اول اعلام کرد که مردم باید نظر بدهند؛ چه در اصل انتخاب جمهورى اسلامى، چه در تدوین قانون اساسى، چه در پذیرش آن قانونى که در مجلس خبرگان تصویب شده بود، چه در انتخاب رئیس جمهور، چه در انتخاب مجلس. امام ایستاد. ببینید، سى و دو سال از انقلاب میگذرد، با محاسبه‌ى رفراندومهائى که شده است، ما سى و دو تا حضور مردم داشتیم - یعنى به طور متوسط سالى یکى - مردم رفتند رأى دادند، انتخاب کردند. انتخاب مردم خیلى مهم است. در دوران جنگ، این تهران زیر بمباران بود، اما انتخابات تعطیل نشد. دوران جنگ، در شهرهائى که موشکباران رژیم صدام بود، انتخابات تعطیل نشد. در یکى از دوره‌هاى مجلس فشار آوردند شاید بتوانند به دلائل سیاسىِ خودشان انتخابات را تأخیر بیندازند، اما موفق نشدند. تا امروز در انتخابات جمهورى اسلامى و حضور مردم، یک روز تأخیر نشده است؛ این مردم‌سالارى است. روز اول امام گفت و جمهورى اسلامى بر سر این مردم‌سالارى ایستاد؛ قبول نکرد که از مردم‌سالارى عبور کند. امروز مسئولین کشور، از خبرگان رهبرى که رهبر را نصب میکنند و عزل میکنند، گرفته، تا ریاست جمهورى، تا مجلس، تا شوراها، منتخبین مردمند. جریانهاى گوناگون هم سر کار آمدند. اینجور هم نبوده است که ما بگوئیم یک جریان؛ نه، از اول تا امروز، این چند رئیس جمهورى که سر کار آمدند، هر کدام به یک شکل، یک جهتگیرى و گرایش سیاسى داشتند؛ اما همه با انتخاب مردم بر سر کار آمدند.

    نمونه‌ى بعدى، نمونه‌ى عدالت اجتماعى است. امام از اول اعلام عدالت کردند. خب، عدالت اجتماعى از همه‌ى این کارها سخت‌تر است؛ من به شما عرض بکنم. از حفظ مردم‌سالارى و بقیه‌ى کارهائى که در جمهورى اسلامى شده است، استقرار عدالت اجتماعى کار سخت‌ترى است؛ بسیار کار دشوارى است. نمیگویم هم که ما تا امروز توانستیم به طور کامل عدالت اجتماعى را مستقر کنیم؛ نه، هنوز خیلى فاصله داریم. آن عدالتى که اسلام از ما خواسته است، با آنچه که امروز در جامعه‌ى ماست، فاصله‌ى زیادى دارد؛ اما حرکت به سمت عدالت اجتماعى متوقف نشد و ادامه پیدا کرد و روزبه‌روز شدیدتر شده است. امروز حرکت به سمت عدالت اجتماعى از سالهاى قبل هم بیشتر است، از دوره‌هاى قبل هم بیشتر است. یکى از نمونه‌هاى مهم عدالت اجتماعى، تقسیم و توزیع متناسب فرصتهاى کشور است. در نظامهاى غافل از حقیقت عدالت اجتماعى، بر روى طبقه‌ى خاصى تکیه میشود، بر روى مناطق خاصى از کشور تکیه میشود؛ اما در جمهورى اسلامى هرچه پیش مى‌آئیم - تا امروز که سى و دو سال گذشته - این معنا را قوى‌تر مى‌بینیم. روستاها در حوزه‌ى مراقبت قرار میگیرند، شهرهاى دوردست در حوزه‌ى مراقبت قرار میگیرند. این همه مسکن‌سازى در روستاها، این همه جاده‌سازى به سمت شهرهاى دور کشور و روستاها، راه‌هاى ارتباطى، ارتباطات گوناگون، نیروى برق، آب مناسب، تلفن، امکانات زندگى، اینها در سرتاسر کشور توزیع شده است.

    این سفرهائى که مسئولین کشور به استانهاى مختلف، به شهرهاى مختلف میکنند، بعضى از این شهرهاى دوردست تصور نمیکردند که بتوانند یک مسئول درجه‌ى دو را هم ببینند؛ حالا مى‌بینند که مسئولین بالاى کشور میروند سراغ اینها. اینها خیلى بااهمیت است، خیلى ارزش دارد. وقتى انسان رفت، مشکلات را مشاهده میکند، براى برطرف کردن مشکلات انگیزه به وجود مى‌آید؛ و همین، استقرار عدالت اجتماعى است. داریم میرویم به سمت عدالت اجتماعى.

    آنچه که انسان در دنیا از زندگى مسئولان مشاهده میکند، زندگى‌هاى اشرافى است؛ کسى که به حکومت میرسد، رئیس جمهور میشود یا یک مقام بالائى پیدا میکند، زندگى‌اش کأنه از این رو به آن رو میشود؛ در کشور ما نه. البته امثال بنده باید زندگى‌هامان را مطابق با ضعیف‌ترین اقشار جامعه قرار بدهیم. نتوانستیم، این توفیق را نداشتیم، این نشده است؛ اما زندگى مسئولین جامعه، مسئولین کشور بحمداللَّه مثل زندگى متوسط مردم، گاهى بعضى پائین‌تر از متوسط مردم است؛ اینها خیلى باارزش است.

    همین مسئله‌ى سهام عدالت، همین مسکن روستائى، همین هدفمند کردن یارانه‌ها، یک کار بزرگى است. اگر ان‌شاءاللَّه مسئولین کشور بتوانند این را خوب اجرا کنند و عمل کنند، این خیلى مهم است. این یارانه‌اى که دولت براى نیروى برق به همه‌ى مردم میداد، خب، آن کسى که توى خانه چهلچراغ و لوستر روشن میکند و مصرف برق بیشترى میکند، آن کجا، آن کسى که یک شعله، دو شعله‌ى برق توى خانه دارد، این کجا؟ آن کسى که ثروتمندتر است، بیشتر از این یارانه استفاده میکرد؛ این ظلم بود. میخواهند جلوى این ظلم را بگیرند. همین طور در قضیه‌ى نان، همین طور در قضیه‌ى بنزین و غیر اینها. ما ایستادیم. نظام بر روى شعار عدالت اجتماعى ایستاد.

    نقطه‌ى بعدى، استکبارستیزى است؛ عدم تسلیم در مقابل فشارها. در این زمینه هم ایستادیم. این کار، سخت بود؛ اما جمهورى اسلامى توانست این کار سخت را با موفقیت انجام دهد. خیلى‌ها بودند از همان اوائل انقلاب، میگفتند آقا حالا که انقلاب پیروز شد، دیگر بس است؛ برویم با آمریکائى‌ها مسائل را تمام کنیم! این معنایش این بود که شعار ظلم‌ستیزى انقلاب تخطئه شود. این را تشویق میکردند. در طول زمان، بودند کسانى که دنبال این بودند؛ یعنى برویم با آمریکا همراه شویم؛ آن کسى که دشمن اصلى ماست، برویم زیر بال او؛ به دامن او پناه ببریم. معناى این حرف، فروختن قضیه‌ى فلسطین است. معناى این حرف، اغماض کردن از جنایات آمریکا در عراق و افغانستان و امثال اینهاست. معناى این حرف، چشم بستن بر روى این همه ظلمى است که آمریکا در جهان بر ملتها دارد انجام میدهد. معناى این حرف، یعنى به این مسائل اعتراض نکنیم. خب، عادى کردن روابط معنایش این است که دیگر ملت ایران و مسئولین ایران نتوانند صریح اعتراض کنند و حرفشان را بزنند؛ و یک مرحله آن طرف‌تر، تدریجاً مجبور بشوند حرف آنها را قبول کنند. خب، این ثبات و استقامت، پر زحمت بود؛ اما بابرکت بود، رحمت الهى را هم جلب کرد، توجه ملتها را هم جلب کرد. ایستادگى شما ملت ایران ظرف این سى و دو سال بر روى شعارهاى اصلى انقلاب، این برکت بزرگ را داشته است که امروز دنیاى اسلام به چشم عظمت نگاه میکند. وقتى مسئولین کشور شما به کشورهاى مختلف سفر میکنند، آنجور استقبالى از آنها میشود. وقتى حسابگرها میخواهند محبوبیت شخصیتهاى سیاسى را محاسبه کنند، مسئولین کشور شما در ردیف اول قرار میگیرند. ملت ایران کارش الگو شد؛ امروز دارید نشانه‌هاى این را مشاهده میکنید. این برکت بزرگ و این خصوصیت از خصوصیاتى است که جز با گذشت زمان معلوم نمیشد.

    امروز در کشور مصر دارد انعکاس صداى شما شنیده میشود. آن رئیس جمهور آمریکا که در دوره‌ى انقلاب ما رئیس جمهور بود، همین چند روز پیش مصاحبه کرده، گفته این صداهائى که در مصر شنیده میشود، براى من آشناست! یعنى آنچه امروز در قاهره شنیده میشود، در تهرانِ آن روزهاى ریاست جمهورى او شنیده میشد. اینها را دنیا دارد قضاوت میکند. لذا امسال دهه‌ى فجر ما مهم است، حساس است، پر شور و حال است. ان‌شاءاللَّه راهپیمائى بیست و دوى بهمن به وسیله‌ى شما ملت عزیز بر همه‌ى این افتخارات خواهد افزود.

    بسم‌اللَّه‌الرّحمن‌الرحیم‌
    انّا اعطیناک الکوثر. فصلّ لربّک و انحر. انّ شانئک هو الأبتر

    منبع: پایگاه اطلاع‌رسانی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آیت‌الله‌العظمی سیدعلی خامنه‌ای (مد‌ظله‌العالی)



  • کلمات کلیدی :
  • نوشته شده توسط :سعیده سادات فتحی::نظرات دیگران [ نظر]


    «امام آمد»
    89/11/12 11:49 ص

     وقتی بهمن پنجاه و هفت رسید، روزها به شتاب از پی آمدند و فرصتی برای تیرگی باقی نگذاشتند؛ چنان که شب ها فانوس فریادهای «الله اکبر» بر بام سرنوشت این ملت، درخششی دو چندان یافت. هنوز بهمن به نیمه ی خود نرسیده بود که فرشته ی موعود انقلاب در آسان خدایی کشور بال گشود و عطر کلامش جان فرزندان ملت را حیات دوباره ای بخشید. امام آمد و انقلاب به لبخند پیروزی دل سپرد و دهه ی فجر، شکوه جاودانه اش به رخ طاغوتیان کشید. خداوند متعال با دست های روح اللهی خود به یاری ما آمد. خورشید در جشنی بی غروب بربام روشن جهان ایستاده بود و تولد جمهوری گل محمدی را، نظاره می کرد.
    هلهله ی پیروزی در گوش خانه ها و خیابان ها پیچید و عطر گلاب و صلوات، جان عاشقان را سرمست کرد و صمیمی ترین فصل زندگی ما در بهمن آغاز شد و در سایه سار خورشیدی ترین مرد قرن با بارگاه تفضل و رحمت الهی راه یافتیم و جشن روشن آزادی را به برکت این عطیه ی الهی، به تماشا ایستادیم.

    خوش آمدى «روح الله»!



  • کلمات کلیدی :
  • نوشته شده توسط :سعیده سادات فتحی::نظرات دیگران [ نظر]


    «مداحی 28 صفر»
    89/11/11 8:1 ع

     

    کربلایی حمید علیمی 28 صفر 1386    
    نوحه های 28 صفر 1386 کربلایی حمید علیمی را که در هیئت دیوانگان حسین (ع) - کاشان اجرا شده است را می توانید در قالب 7 قطعه به صورت صوتی ، تصویری و ویژه تلفن همراه از طریق ادامه مطلب دریافت کنید.
     

    دریافت فایل تصویری :

    تو که دل منو بردی آقا

    تا کی من از هجران تو

    آتش از مهر تو می گردد گلستان یا حسن

    ای دو جهانت فدا یا حسن بن علی

    امشب دلم مست توئه ای یار نازنینم

    کرب و بلا دلمو بی تاب می کنی

    توی تاریکی قلبم عشق تو چراغ راهه

     



  • کلمات کلیدی :
  • نوشته شده توسط :سعیده سادات فتحی::نظرات دیگران [ نظر]


    «دل نوشته 28 صفر»
    89/11/11 7:59 ع

     

    زمزمه‏های مرثیه‏گون کوچه‏های مدینه را یک به یک می‏پیماید. خویشاوندی نخل‏های مدینه با داغ، زجرآورترین تصویر است. از گلوی اندوهگین هر واژه، نیزارهای ماتم می‏چکد. مسجد از صدای روح‏نواز گل خالی است.

    ضجه در محراب ریشه دوانده است. منبر، در محوطه اشک نشسته است. تمام دقایق بیست و هشتم صفر، خزان است و وجب به وجب مدینه، تبدار این سفر. سینه‏های پرغم احادیث، برای «قال النبی صلی‏الله‏علیه‏و‏آله »ها اشک حسرت می‏ریزند.

    کنار مولا، چیزی جز غربت نیست. ناگهانی از بی‏رمقی رخ نموده است. پیرامون زهرا علیهاالسلام ، اندوهی وسیع پا گرفته است؛ آن‏چنان که هیچ چشمی ندیده است. اشک‏های غلطان مدینه با ناله‏های «ام ابیها»یی هم‏سو شده است.

    بی‏شهد نبوت، روزگاری تلخ، ذائقه دین را پر کرده است. کینه‏ها و لقمه‏ای از خیبر، زهر در شریان دقایق ریخته است. همیشه و در هر مقطعی، همان‏گونه که پیامبری از صبح می‏گوید، عده‏ای از تبار ابوجهل‏ها هستند که با چرکینی شب، خو می‏گیرند. اما ما، بی‏نگاه رحمت‏گستر واپسین پیامبر، کدام لحظه را تاب بیاوریم؟

    بی‏صدای عطوفت‏زای او، به کدام سو پناه بجوییم؟ «اللهُمَّ إنا نَشکُو اِلَیکَ فَقْدَ نَبیِّناً صلی‏الله‏علیه‏و‏آله »

    بیست و هشتم صفر، یعنی ضمیمه شدن عطری بدیع به آسمان، و چه محروم است زمین که فروغ یگانه خود را از دست داده است.

    بیست و هشتم صفر، روز سیاه‏پوشی قبیله‏های سادگی و فروتنی است.

    چه باید کرد که همیشه پیرو هر داغ، حلیفی جز شکیبایی نیست!

    منبع :  محمدکاظم بدرالدین، مجله اشارات، شماره 94



  • کلمات کلیدی :
  • نوشته شده توسط :سعیده سادات فتحی::نظرات دیگران [ نظر]


    «اربعین»
    89/11/5 1:32 ص

    چهل روز گذشت ....

    از آن روز که خورشید به جای آسمان،
    در بالای نیزه می‌درخشید، 40 روز گذشته است.

    حالا دیگر کاروان اسرا به زخم زبان،
    به تازیانه، به شلاق عادت کرده‌اند.

    چوب خیزران دیگر بر لب‌های مبارک
    حضرت سید‌الشهدا (ع) فرود آید یا نه، فرقی ندارد.

    40 روز است یتیمان حسین
    در خرابه‌های شام، منزل گزیده‌اند.

    جوانان بنی‌هاشم جملگی به شهادت رسیده‌اند.

    کوچه بنی‌هاشم را حزنی عظیم و غمی بزرگ فراگرفته
    و جز ناله «ام‌البنین» دیگر صدایی شنیده نمی‌شود.

    بنی‌آدم دیگر اعضای یک پیکر نیستند...
    بنی‌آدم پیکر بنی‌هاشم را قطعه ‌قطعه کردند
    و آدم(ع) از محمد(ص) شرمنده شد.

    بنی‌آدم به‌خاطر یک مشت گندم،
    مردم را به جان حسین انداخت
    و سم اسب‌ها تا می‌توانستند
    روی ابدان بریده بریده تاختند.

    اللهم العن العصابة التی جاهدت الحسین
    وشایعت وبایعت و تابعت علی قتله
    اللهم العن جمیعا

     



  • کلمات کلیدی :
  • نوشته شده توسط :سعیده سادات فتحی::نظرات دیگران [ نظر]


    ...آمار وبلاگ...

    ...آرشیو...

    ...اشتراک در خبرنامه...

    ...طراح قالب...