DOCTYPE html PUBLIC "-//W3C//DTD XHTML 1.0 Transitional//EN" "http://www.w3.org/TR/xhtml1/DTD/xhtml1-transitional.dtd"> آذر 89 - یاحسین(ع)-یاطفلان مسلم(ع)-اینجا هیئته-اینجا کربلاس
سفارش تبلیغ
صبا ویژن
...منوی اصلی...

...درباره خودم...

...لوگوی وبلاگ...

...لینک دوستان...

...لوگوی دوستان...







...موسیقی وبلاگ...

«اخطار»
89/9/14 4:46 ع

.:: یَااَلله ::.

هشدار آیت الله العظمی وحید درباره فیلم مختارنامه

شنبه ?? آذر ???? ساعت ??:??

 

 

آیت الله العظمی حاج آقا حسین وحید خراسانی از مراجع عظام تقلید، در سخنانی شدیداللحن، به اظهارات مدیر روابط عمومی مجموعه تلویزیونی مختارنامه مبنی بر نمایش چهره حضرت عباس(ع) واکنش نشان دادند.

به گزارش جهان از پایگاه اطلاع رسانی دفتر حضرت آیت الله وحید خراسانی، ایشان در سخنانی که در آستانه ماه محرم الحرام در جمع انبوه مبلغان اعزامی ایراد کردند، تهدید کردند در صورتی که چهره حضرت ابوالفضل العباس(ع) به صورت هنرپیشه به نمایش درآید، عاشقان قمر بنی هاشم(ع) در روز تاسوعای امسال محشری بر پا خواهند کرد که در روز قیامت کمر عوامل پخش چنین تصاویری را خواهد شکست.

آیت الله وحید تصریح کرد: «آنچه من شنیده ام که خدا نکند که چنین باشد، غلطی است که می خواهند انجام بدهند که اگر این غلط را انجام دادند، من وظیفه ام این است که به آنها گوشزد کنم، اگر سعادتمند باشند در دنیا بیچاره خواهند شد و اگر اهل شقاوت باشند در دنیا آسیبی به آنها نخواهد رسید ولی آن وقتی که دست بریده حضرت عباس(ع) وارد محشر بشود، کمر همه آنها را خواهد شکست که برای ابد از رحمت خدا محروم باشند.»

این مرجع تقلید با بیان اینکه «شنیده ام می خواهند - لا اله الا الله-، می خواهند قمر بنی هاشم(ع) را به نقش هنرپیشه ها درآورند؛» تأکید کردند: «کسی که حجت خدا مقابل قبر او می ایستد و می گوید "سلام خدا، سلام تمام انبیاء(ع)، سلام تمام اوصیاء(ع) و سلام تمام شهداء بر تو یابن امیرالمؤمنین؛ کسی که هر صبح و شب، خدا و 124هزار پیغمبر به او سلام می کنند، این را می خواهند به نقش هنرپیشه ها درآورند.»

وی افزود: «خدا نکند چنین غلطی بکنند؛ آن وقت هر چه پیش آید و هر چه ما بگوییم معذوریم.»

آیت الله وحید خراسانی تأکید کرد: «اگر چنین غلطی بکنند بدانند که تاسوعای امسال، غیر از تاسوعاهای هر سال است. در اثر این صحبت غلط، باید جوان های غیرتمند فانی در قمر بنی هاشم(ع)، روز تاسوعای امسال، محشری برپا کنند در عزای قمر بنی هاشم(ع) تا بگویند ای دست‌بریده کربلا..! ای فرق سر پاشیده از عمود در راه خدا..! تو، تو بالاتر از اینی.»

آیت الله وحید در ادامه از شدت ناراحتی از شنیدن چنین خبری فریاد کشیدند: «ای روزگار..! ای دنیای ناپایدار..! باید روزگاری بشود که ما زنده باشیم و در این روزگار بخواهند هنرپیشه‌ها نقش او را به مردم نشان بدهند..؟! مردم..! بدانید! این نقشه ها برای این است که وقتی قمر بنی هاشم(ع) را به آن صورت نشان دادند، دیگر این سوز و گداز در روضه ها نباشد. برای این است که آن کسانی که آن صحنه را ببینند و آن هنرپیشه را تماشا کنند دیگر آنچنان که باید، در عزای او نسوزند. ولی باید بدانند اگر با چکمه و با کراوات خواستند این چراغ را خاموش کنند و نشد، با این ریش ها و با این یقه های باز هم این نور خدا خاموش شدنی نیست، دیگر ختم کلام.»

وی همچنین در بخشی از سخنان خود با اشاره به عظمت مقام حضرت ابوالفضل(ع) به بیان روایاتی از اهل بیت(ع) در شأن آن بزرگوار پرداخته و تصریح کردند: «امام زین العابدین(ع)، یک نگاه کرد به "عبیدالله بن عباس بن علی بن ابی طالب(ع)"، چشمش به یتیم قمر بنی هاشم(ع) افتاد و اشک هایش سرازیر شد؛ بعد که گریه کرد و پس از بیان عظمت مصیبت روز عاشورا، فرمود: رحمت خدا بر عموی من عباس(ع).»

آیت الله وحید خراسانی افزود: «بیان امام را من نمی توانم بگویم؛ خودش را فدا کرد، چه جور فدا کرد؟ اصلاً شهادت قمر بنی هاشم(ع) گفتنی نیست. آنچه عقل همه حکماء و فهم همه فقهاء را مبهوت می کند این جمله امام سجاد(ع) است که فرمود: برای عمویم عندالله - عند الله یعنی چه؟ فوق بهشت است، فوق خلد برین است- منزلتی است، مقامی دارد عندالله که غبطه می خورند به آن مقام "جمیع الشهداء". واقعاً بهت آور است؛ از اول خلقت حساب کنید، از زمان آدم(ع) که هابیل شهید شد، تا روز احد که حمزه سیدالشهداء به شهادت رسید؛ تا شهداء بدر، احد؛ آن روزی که امام زمان(عج) ظهور کند شهداء در رکاب او، همه در کلمه "جمیع الشهداء" مندرج است، حالا مقام چه مقامی است که همه اینها به آن مقام غبطه می خورند؟ این مقام علمدار اوست؛ حالا خود او -
یعنی امام حسین(ع)- کجاست؟
منبع: http://jahannews.com/vdcivqaz5t1a5v2.cbct.html



  • کلمات کلیدی :
  • نوشته شده توسط :سعیده سادات فتحی::نظرات دیگران [ نظر]


    انشاا... کربلا

    http://s1.xlpar.com/files/0/vrhmelaxrd244c/ja.33.mp3



  • کلمات کلیدی :
  • نوشته شده توسط :سعیده سادات فتحی::نظرات دیگران [ نظر]


    «مسلم»
    89/9/13 6:0 ع

    اینم مداحی زیبای کربلایی جواد مقدم: 

    http://s1.xlpar.com/files/8/gzhl8yxlri8e8x/0haftegi-890826-5.wma)

     

     

     



  • کلمات کلیدی :
  • نوشته شده توسط :سعیده سادات فتحی::نظرات دیگران [ نظر]


    «غریب کوفه»
    89/9/13 4:38 ع

    کوچه های کوفه گشته قتلگاهم یاحسین             از تبار حیدرم این شد گناهم یا حسین

    مرگ من باشد طلوع سرخ علشورای تو                در ره تو من غلامی سربه راهم یاحسین

    گوئیا در کوفه هم رسم مدینه      آمده                خودببین یک زن فقط داده پناهم یاحسین

    من چه گفتم اینچنین برصورتم آتش زدند             من فقط یک بوسه از دست تو خواهم یاحسین

    کاش کوفه هرچه دارد سنگ ریزد بر سرم           تا من از زخم سر زینب بکاهم یاحسین

    شکر حق رفتم ندیدم دخترت سیلی خورد          یا بسوزد در میان قتلگاهم یا حسین



  • کلمات کلیدی :
  • نوشته شده توسط :سعیده سادات فتحی::نظرات دیگران [ نظر]


    «قتیل دشت غربت»
    89/9/13 4:28 ع

    مرد مسافرو همراهش مقابل امام حسین(ع)زانو زدند؛یکی از آن دو آرام گفت:((به مردی که از کوفه می آمد برخوردیم و از او برای شما خبرهایی داریم؛سپس آب دهانش را قورت داد و دوباره گفت:((ما می دانیم که اهالی کوفه برای شما نامه نوشتندتا بیاییدو در کنار شما،با یزید مبارزه کنند،اما...))حرف مرد مسافر که به لینجارسید،مرد همراهش سری تکان دادو کلام او را ادامه داد:((اما کوفه،کوفه ای است که مردم آن عوض شده اندو دیگر هیچکدامشان شما را نمی شاسند و با شما غریبه اند آقا!شرمنده ام مرا ببخشیداما مجبورم بگویم))مردی را دیدیم،گفت پسرعمویتان را کشته اندو لحظه ای بعد،بلندترگفت:(مسلم،قاصدشما را کشتند.تمام خیمه را غم گرفت،چشم های امام آرام بسته شدندوپس از لحظه ای زیرلب زمزمه کرد:((خدامسلم را رحمت کند.))

    در میان سکوت و بغض و اشک یاران امام،امام از او پرسید:((آیاگفت که چگونه اورا کشتند؟مرد به ناچار و با تردید وبا صدایی که نیمی فریاد ونیمی بغض بود شروع به صحبت کرد:آقا!گفت غریبانه شهیدش کردند.سنگبارانش کردند.خاکستر روی سرش ریختند.تشنه سرش را بریده اندوبدن بی جانش را...))وکلام مرد قطع شد،دست امام حرکتی کرد و کلام امام در فضای سنگین خیمه گشت:((دخترک مسلم را بیاورید.))دخترک کوچک و زیبای مسلم آرام وهم پای عباس(ع)وارد خیمه شد. دخترک مبهوت به آغوش امام دوید،امام دستی به صورت آفتاب سوخته اش کشیدو او رابوسید.

    اشک امام،روی موهای دخترک غلتید و دختر با تماموجود زمزمه کرد:((آقا!...پدرم آمده؟))

    با کلام دخترک خیمه را شیون مردانه ای پر کرد.

    منبع:نوحه باران-سید محمد سادات اخوی



  • کلمات کلیدی :
  • نوشته شده توسط :سعیده سادات فتحی::نظرات دیگران [ نظر]


    <      1   2      
    ...آمار وبلاگ...

    ...آرشیو...

    ...اشتراک در خبرنامه...

    ...طراح قالب...